راهی



خاموشم بگذار و
بر شعله های سکوتم
خاکستر صدا نپاش
پاسخی نمی شنوی
پرسشی دوباره نباش

اینجا بر تپه ی گیان
مرده ای هفت هزار ساله ام
و روح من دیگر بار
دالان تاریک تاریخ را
این هزارتوی اسارت را
به گام های امید
در نخواهد سرشت

الواح کهن نمی دهند نشانی خروج را
فراموش کن هوای عروج را
که هیچ دست دیگری
لوحی نو نخواهد نوشت.

هومن ربیعی راهی


آخرین مطالب
آخرین جستجو ها